۱۳۸۶ آذر ۴, یکشنبه

پت و مت

اول اینکه از وبلاگ قالبهای فارسی تشکر میکنم بابت این قالبی که ازشون گرفتم و عذر خواهی میکنم از اینکه بدون اجازه شون لوگوشون رو برداشتم .

خیلی سخته که جایی باشی که مهمترین اتفاقش تصادف دو تا ماشین باشه. اونم هر شش ماه یکبار. اگر بخوام همش از احمدی نژاد بودن ترکا بنویسم یا از خل بازی این دو تا برادر، (جریان پختن ورمیشل ها رو بعدن تعریف میکنم) اینجا میشه دفتر خاطرات. خیلی دلم میخواد پای خدا و دین و پیغمبر رو بکشم تو این وبلاگ ولی نه یه مسلمون درست و حسابی اینجا به طورم خورده نه یه کافر باحال. این مسلمونهای آبکی هم هیچ انگیزه ای بهم که بخوام بهشون گیر بدم. تو ولات خودمون چند تا رفیق باحال هستیم که هر مسلمونی رو که گیر میاریم چنان بلایی سر خودش و دینش میاریم که خودش خواهر و مادر پیغمبرش رو بهم پیوند بده.
قراره امروز مدیر شرکت تهرانمون (حاکم بزرگ) با دو تا از مدیرای شرکت (کایکو وتسوکه) بیان اینجا. از دیروز پت و مت رو فرستادم مرخصی اجباری تا یه وقت گند نزنند. قبلا بلا سرمون اومده با خودشیرینی و لوس بازیشون. با یه من سیبیل چنان عشوه میان و خودشون رو لوس میکنن که طرف از مذکر بودن خودش پشیمون میشه. فکر میکنن این طوری من رو دور میزنند و کار رو به اونا میدن. غافل از اینکه فقط دور خودشون میچرخند. من خودم تا حد امکان سعی میکنم که با شخص حاکم بزرگ ارتباط کمتری داشته باشم و خودم رو درگیر کارای اضافه نکنم. ما شاید ماهی یکبار هم با هم تماس نداشته باشیم. چند مدت پیش رئیس و با یه توپ پر زنگ زد و شروع کرد به کولی بازی که اگر یه بار دیگه اینا به من زنگ بزنن و بخوان ادای این سریال مسخره و دربیارن (چهار خونه) یا بخوان نیم ساعت وقت منو بگیرن که حال خانواده منو بپرسن، تو رو میکشم.
-- آخه بمن چه! خوب دوست دارن.
= غلط کردن با تو! میخوام دوست نداشته باشن امروز جلو معاون وزیر آبرو منو بردن و هر چی که بهشون بد و بیراه میگم و قطع میکنم دوباره زنگ میزنن.
-- خوب فکر کردن ازشون ناراحت شدی، خواستن از دلت در بیارن.
= با من چونه نزن !!!
-- بله چشم
حالا من روحم از کار این کسخلا خبر نداشت! جریمشون کردم (تا 6 ماه هزینه موبایلشون پای خودشونه) و گفتم اگر یه بار دیگه بدون هماهنگی با من جایی زنگ زدید ؛به هر کسی که میخواد باشه؛ 6 ماه حقوق جریمه میشید!
تا حالا که خطا نکردن ولی چشمم آب نمیخوره بتونن جلو خودشون رو بگیرن.

گاهی وقتا فکر میکنم که تنها راه اینه که ذهنشون رو فرمت کنم و از نو برنامه ریزی کنم. تنها راهی هم که به ذهنم میرسه اینه که هر روز بهشون چند تا قرص LSD بدم و دقیقا برنامه روزانه رو براشون توجیه کنم. میدونم جوانمردانه نیست، چه کنم که تنها راهه.



1 نظر شما:

ناشناس گفت...

شما هم که پت و مت هستید